کد مطلب:161820 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

قضیه هاشم مرقال
مثلا به اخبار جزمی بدون آن كه نسبت دهد به عالمی یا كتابی، نوشته در قضایای روز عاشورا كه:

چون بعضی از یاران به جنگ رفته شهید شدند، ناگاه از میان بیابان سوار مكمل و مسلح پیدا شد. مركبی كوه پیكر سوار بود، خود عادی فولاد بر سر نهاده و سپر مدور بسر كتف درآورده و تیغ یمانی جوهردار چون برق لامع حمایل كرده و نیزه هیجده ذرعی! در دست گرفته و سایر اسباب حربه را بر خود آراسته كالبرق اللامع و البدر الساطع به میان میدان رسید. و بعد از طرید و جولان روی به سپاه مخالف كرد و گفت هر كه مرا نشناسد، بشناسد منم هاشم بن عتبة بن


ابی وقاص پسر عم عمر سعد. پس روی به امام حسین علیه السلام كرد و گفت السلام علیك یا ابا عبدالله: اگر پسر عم عمر سعد به جنگ شما آمده. من آمده ام جان خود را نثار كنم تا آخر قصه مبارزت و كشته شدن او. [1] .

كه تمام آن دروغ است جزما؛ زیرا كه هاشم از شجاعان معروف بود و از این جهت او را «مرقال» می گفتند و از خاصه ملازمان ركاب ظفر انتساب حضرت امیرالمومنین علیه السلام بود و علم بزرگ اردوی جلالت و رایت عظمای عساكر منصوره در جنگ صفین در دست او بود. و در همان روز كه از جندالله، عمار و یاسر و جماعتی به درجه شهادت رسیدند و از لشكر معاویه ذوالكلاع معروف و عبیدالله پسر عمر هلاك شدند، هاشم نیز شهید شد، به اتفاق علماء رجال و مؤلفین غزوه صفین. و در كتاب «صفین» [2] نصر بن مزاحم به روایت عدیده، كیفیت شهادت و شجاعت و قوت ایمان و جلادت او را ذكر كرده حتی بعضی مراثی كه برای او گفتند. [3] و شبهه ای در كذب آنچه در «محرق» و قبل از او در «روضه» كاشفی است، نیست. [4] .

واز این عجیبتر آن كه نوشته: چون پسر سعد هزار سوار برای مقاتله با هاشم فرستاد. [5] .

الی آخر قصه مجعوله كه بایست از كتاب محو كرد. سبحان الله این همه رنج و تعب، علماء انساب و مؤلفین حالات ائمه علیهم السلام كشیدند و فرزندان حضرت امیرالمومنین علیه السلام را از ذكور و اناث ضبط نمودند و اگر نادری فرزندی دیگر از آن جناب نام برده به آن اشاره كردند،


فضل نامی تا كنون در آن شماره دیده نشده! [6] .


[1] محرق القلوب، ملا مهدي نراقي، ص 102 - 101.

[2] پيكار صفين، نصر بن مزاحم، ترجمه پرويز اتابكي، ص 488 - 483.

[3] همان، ص 488.

[4] روضةالشهداء، كاشفي، ص 300.

[5] محرق القلوب، نراقي، ص 102.

[6] و كم له من نظير.